Lilypie Second Birthday tickers

Lilypie Second Birthday tickers

Tuesday, March 03, 2009

نگفته ها یا کمتر گفته های دوران بارداری


از اونجایی که موضع من کلا واقعگرای غیر خوشبینانه ست، یه یک ماهی زده بود به سرم که بیام از سختیهای دوران بارداری بنویسم. تا اون جا که یادم هر چی به چشمم خورده بود از دورن بارداری در مورد اون قسمتهای گل وبلبل بوده. حتی اگه اشارهای به بحران های این دوران شده بود همیشه در فضای رنگارنگ این دوران خیلی به نظرم نیومده بود. خلاصه من وظیفه وجدانی اخلاقی خودم میدونم که یه افشاگری از دوران 3-4 ماه اولیه یا به قول فرنگی ها اولین ترایمستر بکنم. از اون گذشته الان بزنم به تخته 2-3 هفته ست حالم بهتر شده و نگرانم اگه اینها رو ننویسم وقتی بچه شروع به تکون خوردن کرد و من هم وارد مرحله گل و بلبلی شدم خودم هم قسمت اول ماجرا یادم بره.



جریان از این قراره که زندگی و سیستمهای حیاتی به اون صورتی که همیشه میشناختین یه دفعه مختل میشن. به این صورت که نه میشه مثل قبل غذاخورد یا بهتر بگم اگه هم بشه غذا خورد به "گلاب به روتون" منجر میشه؛ نه مثل قبل میشه خوابید؛ و کلا سیستم گوارش هم نه تنها از لحاظ ورودی ارور می ده بلکه در جوانب خروجی هم دچار اختلال میشه. علاوه بر اینها سطح انرژی پایین میاد و به میمنت قدرت بی سابقه حس بویایی این دوران متوجه میشین که اصولا دنیا و تمام اطرافتون چقدر بد بو بوده و شما بی خبر بودین. اگه مثل من هیچ وقت در زندگی تون نه مشکل بیخوابی داشین، نه مشکل گوارشی، و نه مشکل تغذیه؛ به نظرتون میاد که دنیا داره رو سرتون خراب میشه (البته فکر کنم یه نمه هم باید لوس بود برای این طرز فکر). اوه، اینو یادم رفته بود اگه مثل من از دوش آب خیلی داغ لذت میبرین و با وجود عقاید شدید محیط زیستی، این یه رقم رو به خودتون تخفیف دادین و از ایستادن زیر آب داغ احساس آرامش و رخوت لذت بخشی میکنین؛ باید به حظورتون برسونم که احتمال داره این موهبت هم در این دوران ازتون گرفته بشه. من که دیگه تحمل دوش آب گرم رو نداشتم. این که سهله؛ من تحمل هیچ نوشیدنی گرمی رو نداشتم.


تازه فکر نکنین سختیهای این قسمت فقط برای خانمهاست. نخیر. همسران و همپایان مهترم هم دوران سختی رو خواهند داشت. تجسم بکنید که دیگه نمشه غذا پخت چون بد جور بو میده، نمی شه ظرف شست چون دیدن ظرف کثیف گلاب بروتون رو تحریک میکنه. خرید خونه نمی شه کرد چون سوپرمارکتها بو میدن. رخت نمشه شست چون بوی مواد شوینده و ماشین لباسشویی حال آدم رو بد میکنه و تازه اگه ماشین از جلو پر میشه خم شدن کلا دل و رودتون رو بهم میریزه. خلاصه همراهان محترم تنها میمونن با کارهای خونه و همسری که هنوز هیچ اثار ظاهری از بارداری نداره اما تمام سیستمهای حیاتیش بهم ریخته.


البته شدت و حدت (؟) این تغییرات در افراد مختلف متفاوته و همه اولین ترایمستر سخت رو تجربه نمیکنن و گویا من تجربه سخت تری از حد متوسط داشتم. اونطور که اطرافیان از ملیتهای مختلف در مورد شرایط من نظر دادن این بود که تمام این حال بدیها نشانه خوبی ه و علامت حضور هورمنهایی که برای بارداری لازمه. ....بگذریم .....الان که اینها رو نوشتم احساس میکنم نتونستم حق مطلب رو ادا کنم و شدت سختی اون چند ماه رو بیان کنم. راستشو بخواین خودمم داره کم کم فراموشم میشه. اصولا فراموشی موهبت بزرگیه.

همین!


Image Source: http://pregnancy.glam.com/articles/detail/trimester_truths_what_really_happens_in_each/