پوز دادن افراد شدیدا میره رو اعصابم. یعنی اصلا منقلبام میکنه. یادم میاد فرشته تو کلاس بنیان میگفت اگه یه چیزی رفت رو اعصاب تون نشونه اینه که دگمتون زده شده، یعنی خودتون هم این مشکل رو دارین. حالا تجسم بفرمائید که وقتی در معرض !! پوز قرار میگیرم هم حالم بد میشه هم نگران میشم کهای داد نکنه من هم (بالقوه و یا بالفعل) دچار همین مشکل باشم.
Monday, March 08, 2010
عجب دوره زمونه ایی شده..آدم وقت نمیکنه دو کلمه اینجا بنویسه.
دیروز با یه دوستی تلفنی حرف میزدم. گفت دیگه همه کارهای هیجان انگیز زندگی مونو کردیم. الان تو دهه سوم زندگی، ازدواج کردیم یا پارتنر داریم، بعضا بچه دار شدیم، مسیره شغلی زندگیمون یه جورایی معلومه.. و خلاصه دیگه هیجان میجان هیچ. بهش گفتم شاید بازم هیجان باشه. من هنوز منتظره چیزهای دیگه هم هستم. مثلا یکیش داشتن یه ان جی او که بشه یک جا، آفریقایی، ایرانی، قطب ئ جنوبی، بشه یه کاره خیر خواهانه کرد. یه روزی که شغلم و کاری که میکنم باعث بشه بهبودی زندگی یه نفر یه گوشه این دنیا بشه.
شما چی؟ شماها چه چیز هیجان انگیزی برای فرداهاتون آرزو دارین؟
Subscribe to:
Posts (Atom)