عجب دوره زمونه ایی شده..آدم وقت نمیکنه دو کلمه اینجا بنویسه.
دیروز با یه دوستی تلفنی حرف میزدم. گفت دیگه همه کارهای هیجان انگیز زندگی مونو کردیم. الان تو دهه سوم زندگی، ازدواج کردیم یا پارتنر داریم، بعضا بچه دار شدیم، مسیره شغلی زندگیمون یه جورایی معلومه.. و خلاصه دیگه هیجان میجان هیچ. بهش گفتم شاید بازم هیجان باشه. من هنوز منتظره چیزهای دیگه هم هستم. مثلا یکیش داشتن یه ان جی او که بشه یک جا، آفریقایی، ایرانی، قطب ئ جنوبی، بشه یه کاره خیر خواهانه کرد. یه روزی که شغلم و کاری که میکنم باعث بشه بهبودی زندگی یه نفر یه گوشه این دنیا بشه.
شما چی؟ شماها چه چیز هیجان انگیزی برای فرداهاتون آرزو دارین؟
2 comments:
NGO فکر خوبیه.
منهم همش توی چنین رویاهایی هستم.
من فکر میکنم اون سال تولد ما یه اتفاقاتی افتاده در دنیا چون خیلی از همسنهای ما اینطوریهان. در اطرافیان البته جوانتر ها آروزها ثروت ٍ قدرت و شهرت بیشتر درشون دیده میشه.
Post a Comment