
سرم دردمیکنه. تو جلسه نشستم، حداکثر سعی مو میکنم که بحث رو دنبال کنم. سرم داره منفجر میشه. یه قرص آلرژی کلریتون دی تو کیفم دارم. پریودم دو سه روز دیر شده. میترسم که قرص رو بخورم. تو ذهنم چند هفته گذشته رو مرور میکنم. نه قاعدتا نباید حامله باشم. سر دردم شدید تر شده، از شدت درد حالت تهوع دارم. که این جلسه تموم میشه؟ خدایا چطوری میتونم تا خونه رانندگی کنم. دیگه تحمل ندارم. تو کیفم دنبال قرص میگردم. بخورمش، نخورمش؟
نیم ساعت بعد: دیگه نمیتونم درد رو تحمل کنم، قرص رو میذارم تو دهنم و سریع قورتش میدم. سر دردم به اوجش رسیده؛ تو دلم شور میزنه.
به خودم فکر میکنم واقعا که ذهن زن پیچیدست؛ برای یه قرص خوردن چه قدر انرژی ذهنی مصرف کردم.
پ.ن: اومدم خونه یه تست حاملگی کردم، خبری نیست.