وقت سرخاروندن نیست. زندگی با سرعت درحال تغییره. وقتی پسرک میخوابه تازه سختره. باید ببینم که برم سریع یه چیزی بخورم که از گشندگی هلاک نشم، یا برم دستشویی. تخت خواب رو درست کنم، یا لباسام که مدال شیر بالا آورده داره رو عوض کنم یا لکه لباسای پسرک رو بگیرم یا اینکه یه دست رخت بریزم تو ماشین یا رختهایی که چند روز پیشها شستم رو تا و جمع کنم. یا اینکه برم تو آشپزخونه و ماشین رو خالی کنم و ظرفهای کثیف روی کانتر رو بچینم توش. شام هم که حتی نمیشه فکرشو کرد. در همین هیری ویری هم پسرمون بیدار میشه بدون اینکه من کاری از پیش برده باشم.
خلاصه اگه انتظار افکار روشن فکرانه دارین فکر نکنم اینجا تا مدتها چیزی پیدا نخواهد شد
خلاصه اگه انتظار افکار روشن فکرانه دارین فکر نکنم اینجا تا مدتها چیزی پیدا نخواهد شد
2 comments:
hala khoda kone bezare shabha be khabi..
roozhay sakhteye vali khoobeh maman pishet hastan( ya to pish mamani???)
Marzieh
بهاره جون...این پسرت یک جورایی خیلی با نمکه. مواظب خودت باش
Post a Comment